مرد تنهایی ها اینجاست
سلام مــاه مــن ! یه روز بزرگ میشیم اونقدر بزرگ که دلت واسه دوستیه کوچیکمون تنگ میشه اونوقت دور دلت از دلتنگی دیوار میکشی و توش بی صدا گریه میکنی اون روز چشمای خیست دیروز منو به یاد میاره حالم خرابه
عشق یعنی از خود بی خود شدن
آتش از درون زبانه کشیدن
در پس غرور ظاهری قلب را به پاکی آفتاب آراستن
زیبایی ها و لطافت ها را با احساس در واژه گنجاندن
عشق یعنی گوهر را در صدف تنهایی نهان کردن
عشق یعنی آغازی شیرین و آتش جاودان با هر چه بوی تعلق دارد
عشق یعنی سوختن و ذوب شدن در بوته ی عشق
عشق یعنی لرزش همه ی وجود در برابر معشوق
یعنی زیبا دیدن زیبا شنیدن زیبا گفتن
یعنی در حریر نرم و لطیف راه رفتن
خواب های مینایی دیدن
عشق یعنی در آبی آسمان غرق شدن و آبی شدن
عشق یعنی تازگی یعنی بهار
خزان را بهار دیدن به بلور احساس تلنگر زدن کنار هر قطره اشکم، هزار خاطره دفنه، اینقدر خاطره داریم، که گویی قد یک قرنه گلو می سوزه از عشقت، عشقی که مثل زَهره، ولی بی عشق تو هردم، خنده با لبهای من قهره درسته با منی اما، به این بودن نیازارم، تو که حتی با چشماتم، نمیگی آه دوستت دارم اگه گفتی دوستت دارم، فقط بازی لبهات بود، وگرنه رنگ خودخواهی، نشسته توی چشمات بود هر چی عشقه توی دنیا، من می خواستم مال ما شه، اما تو هیچوقت نذاشتی، بینمون غصه نباشه فکر می کردم با یه بوسه، با تو همخونه می مونم، نمی دونستم نمیشه، آخه بی تو نمی تونم گله می کنم من از تو، از تو که اینهمه بی رحمی، هزار بار مردم از عشقت، تو که هیچوقت نمی فهمی گله می کنم من از تو، از تو که اینهمه بی رحمی، هزار بار مردم از عشقت، تو که هیچوقت نمی فهمی چشام همزاد اشک و خون، دلم همسایه آهه، زمونه گرگ و عشق تو، شبیه مکر روباهه شدم چوپان ساده لوح، کنار گلّه احساس، چه رسمی داره این گلّه، سر چنگال گرگ دعواس تو اینقدر خواستنی هستی، که این گلّه نمی فهمه، اگه لبخند به لب داری، دلت از سنگ و بی رحمه ببخش خوبم اگه این عشق، حیله تورو رو کرد، نفرین به دل ساده، که به چنگال تو خو کرد عکس ها و لینک دانلود در ادامه مطلب تو حضور مبهم پنجره ها
Where do I begin to tell the story Of how great a love can be The sweet love story that is older than the sea The simple truth about the love she brings to me Where do I start With her first hello از کجا شروع به گفتن این داستان کنم که عشق چقدر می تواند بزرگ باشد داستان شیرین عشق که بزرگتر از دریاست حقیقت ساده ای از عشق که او برایم به ارمغان آورد با اولین سلامش نمی دانستم از کجا شروع کنم She gave me meaning to this empty world of mine There’ll never be another love another time She came into my life & made the living fine She fills my heart She fills my heart with very especial things Angel songs & wild imaginings She fills my soul with so much love That any where I go I’m never lonely With her around who could be lonely How long does it last Can love be measured by the hours in a day I have no answers now But this much I can say I know I’ll need her until the stars all burn away And she’ll be there و به دنیای پوچ من معنی بخشید هرگز عشقِ دیگر و بار دیگر نخواهد بود او وارد زندگی ام شد و آن را زیبا ساخت او قلبم را سرشار می کند او قلبم را با چیزهای بخصوصی سرشار می کند با آواز فرشته و تصورات پر تلاطم او روحم را سرشار از عشق می کند که اگر هر جا بروم، تنها نیستم در اطراف او چه کسی می تواند تنها باشد چقدر طول می کشد آیا میتوان عشق را با ساعتهای روز سنجید اینک پاسخی ندارم اماهمین قدر می توانم بگویم میدانم به او نیاز دارم تا وقتی ستارگان سوسو می زنند و او آنجا خواهد بود نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند به انتظار نشسته ام تا روزی دیگر از روزهای انتظار بسر رسد و دوباره شب را در آغوش بگیرم و با آن درد دل کنم دست تو مقدسه مثل نماز عاشقاست اسم تو نوازش لبهاي سرد و بي صداست چي مي شد عشقا همه مثل تو آسموني بود چشم تو دنيايي ازجنس محبت و وفاست دست مهربون تو هديه اي از لطف خداست همه نوازشات آرامش و صلح و صفاست نفسا تازه ميشن وقتي که بوي تو مي ياد هميشه نفس بکش عطر نفسهات کيمياست تپشاي قلب تو قصه اي از راز و نياز عاشقاست!!!! مثل دريا اگه پاکي اينم از معجزه هاست!!! دل من جوون مي شه وقتي صداتا مي شنوم هميشه واسم بخون ترانه هات اوج صداست وقتی دلتنگ شدی به یادبیارکسی روکه خیلی دوست داره وقتی ناامیدشدی به یاد بیارکسی روکه تنهاامیدش تویی. وقتی پراز سکوت شدی به یاد بیار کسی روکه به صدات محتاجه وقتی دلت خواست ازغصه بشکنه به یاد بیارکسی روکه توی دلت یه کلبه ساخته وقتی چشمات تهی ازتصویرشدبه یادبیارکسی روکه حتی توی عکسش بهت لبخندمیزنه. وقتی به انگشتات نگاه کردی به یاد بیار کسی روکه دستای ظریفش لای انگشتات گم میشد وقتی شونه هات خسته شدبه یادبیارکسی روکه هق هق گریش اونهارومی لرزوند لحظه ها ميگذرد زندگی را نفسی ارزش غم خورن نیست ، و دلم بس تنگ است ، بی خیالی سپر هر درد است ، باز هم می خندم ، آنقدر می خندم که غم از رو برود کنسرت رضا صادقی در اصفهان با یک هفته تاخیر برگزار می شود. به گفته مرشدی ، مدیر برنامه این کنسرت ، قرار بود رضا صادقی در روزهای 10 و 11 شهریور به روی استیج برود که بنا به دلایلی این کنسرت به 18 و 19 شهریور موکول شد. مرشدی افزود فروش بلیط هم از اواسط هفته اینده در مراکز بلیط فروشی سطح شهر اصفهان انجام خواهد شد. مراکز فروش بلیط در ادامه مطلب رضا صادقي 33 ساله شد. در روز اول سي و سه سالگي اش راجع به خيلي چيزها مي شد با او گپ زد. راجع به گذشته و حال و آينده. در مورد زندگي، عشق، فرار. ادامه مطلب رو حتما بخونید آلبوم فوق العاده زیبای خاص با هنرمندی خوانندگان برتر ایران و با لینک مستقیم (با بالاترین کیفیت ممکن) به همراه کاورهای این مجموعه همکنون در ادامه مطلب آماده دانلود می باشد. .: خوانندگان : محسن چاوشی ، فرزاد فرزین ، مازیار فلاحی ، علی اصحابی ، بابک جهانبخش ، پیام صالحی ، مهدی مدرس ، شهاب رمضان ، رضا یزدانی :. .: شعر : حسین صفا ، یاحا کاشانی ، مازیار فلاحی ، سمیه کاویانی ، محسن شیرالی ، علی حسین زاده ، امیر ارجینی ، میثم یوسفی و سروش دادخواه :. .: آهنگ : محسن چاوشی ، فرزاد فرزین ، مازیار فلاحی ، علی اصحابی ، بابک جهانبخش ، علی حسین زاده ، انوشیروان تقوی ، شهاب رمضان ، رضا یزدانی :. .: تنظیم : کوشان حداد ، انوشیروان تقوی ، رامین مظاهری ، نیما وارسته ، سیروان خسروی ، میلاد عدل خاص :. گاه دلتنگ میشوم ، دلتنگتر از همه دلتنگها ، گوشه ای مینشینم و میشمارم حسرتها را و محاکمه میکنم وجدانم را ، من کدام قلب را شکستم و کدام احساس را له کردم و کدام خواهش را نشنیدم و به کدام دلتنگی خندیدم که اینچنین دلتنگم
سلام دوستان گلم وبلاگ جدید و متفاوتی راه اندازی شده که خاطرات شما رو اونجا ثبت میکنیم حتما به اون وب سر بزنید اینم آدرسش daftarchekhaterat.loxblog.com در سمت چپ همین وبلاگ هم لینک شد راستی :عضویت یادتون نره اگر میدانستی که چه طعمی دارد خنجر از دست عزیزان خوردن از من خسته نمی پرسیدی که چرا تنهایی به اولین شخصی که گفتم دوست دارم تو بودی ولی انقدر دل شکستن برات راحت که دل ما رو هم شکستی مشکلی نداره انقدر دل ما شکسته که دیگه ضد ضربه شده وفای شمع را نازم که بعد از سوختن به صد خاکستری در دامن پروانه میریزد نه چون انسان که بعد از رفتن همدم گل عشقش درون دامن بیگانه میریزد چقدر دوست داشتم یک نفر از من می پرسید: چرا نگاه هایت آنقدر غمگین است؟ چرا لبخندهایت آنقدر تلخ و بیرنگ است؟ اما افسوس که هیچ کس نبود ... همیشه من بودم و تنهایی پر از خاطره ... آری با تو هستم ...! با تویی که از کنارم گذشتی... و حتی یک بار هم نپرسیدی، چرا چشمهایم همیشه بارانی است...!! و من هنوز عاشقم ، آنقدر که می توانم هر شب بدون آنکه خوابم بگیرد از اول تا آخر بی وفایی هایت را بشمارم و دست آخر همه را فراموش کنم
غنچه از خواب پريد و گلي تازه به دنيا آمد. گل صميمانه به او گفت : سلام چیزیم نیست ، خرد و خمیرم فقط همین / کم مانده است بی تو بمیرم ، فقط همین / از هرچه هست و نیست گذشتم ولی هنوز / در عمق چشم های تو گیرم ، فقط همین . تو را تا بی نهایت دوست دارم / تو را تا قلب دریا دوست دارم / اگر روزی نباشم در این دنیای خاکی / تو را در قلب خاک هم دوست دارم . ای دوست به خدا دوری تو دشوار است / بی تو از گردش ایام دلم بیزار است / بی تو ای مونس جان ، دل ز غمت می سوزد / دل افسرده ی من طالب یک دیدار است . برای دیدن سایر پیامک ها به ادامه مطلب مراجعه کنید دفتر خاطرههامون پر شده از غم و حسرت چند صفحه حرف نگفته، چند صفحه ماتم غربت تا به كي گوشه نشستن، عكس فردا رو كشيدن تا به كي رفتن و رفتن، اما هيچ جا نرسيدن يا كه موندن پشت ديوار و يه توجيه اينه بن بست، بسه رفتن مثل اون پرندهاي كه تو قفس فكر فراره ولي وقتي ميره بيرون، نميدونه كي رو داره تو هم يه اسيري اما، اسير قلبت و نقشت نقشي كه خودت نوشتي، ولي دنيا نميذاره بيا اين نقش رو رها كن، فكر تازهاي بنا كن بگذر از حرف نگفته، بگذر از غم غريبي به جاي حسرت روزهاي گذشته يا شمردن سرانگشتي قابهاي شكسته به ستارهها نگاه كن، به طلوع گرم خورشيد به حضور ماه و مهتاب، به طراوت شقايق كه يه فرداي ديگه، تو دفتر خاطرههامون بمونه چند صفحه حرفاي تازه، چند تا شاخه گل پونه
جیرجیرک به خرس گفت: دوستت دارم یادمون باشه که هیچکس رو امیدوار نکنیم بعد یکدفعه رهاش کنیم چون خرد میشه میشکنه و آهسته میمیره روزگارا...! که چنین سخت به من میگیری
دیشب دلتنگ شدم و رفتم سراغ آسمان اما هر چه گشتم اثری از ماه نبود که نبود …!
گفتم بیایم سراغ ِ خودت ..
احوال مهتابیت چطور است ؟!
چه خبــر از تمام خوبی هایت و تمام بدی های مــن ؟!
چه خبــر از تمام صبــرهایت در برابر تمام ناملایمت های مــن ؟!
چه خبر از تمام آن ستاره هایی که بی من شمردی و من بی تو ؟!
چقدر نیامده انتظار خبــر دارم ؟!
چه کنم دلم بــرای تمــام مهــربانی هایت لک زده است !
راستی ، باز هم آســمان دلت ابری است یا ….؟!
می دانم ، تحملم مشکل است …. اما خُب چه کنم؟!
یک وقت خســته نشوی و بــروی مــاه دیگری شود …. هیچ کس به اندازه مــن نمی تواند آســـمانت باشد !
تو فقط ماه من بمون و باش !
ماه من !
مراقب خاطراتمان ، روزهای با هم بودنمان .. خلاصه کنم بهونه موندنم مراقب خودمون باش !
کسی رو ندارم
ازم بپرسه اخه دردت چیه
دارم توغصه هامیمیرم اما
یکی نفهمیدکس و کارم کیه
بی کسی بد دردیه
درمون نداره
حتی اشکاتم واسه توکم میزاره
وقتی هیچ عشقی به زندگی نداری
هرچی حوصله اتوهی سرمیاره
عمری رو گشتم دنبال یه لیلی
مجنون اون باشم ولی نبوده
تا وقتی که تب میکنه بمیرم
خراب اون باشم ولی نبوده
مردم ببینید زندگی حسود
چون عشق رو از هستی من ربوده
اینم یه جور ازگنبدکبود
زیر گنبد کبود
یکی بود یکی نبود
توشدی همونی که بود
منم شدم اون که نبود
:ادامه مطلب:
روبروم دیوارای آجریه
خورشید روشن فردا مال تو
سهم من شبای خاکستری
توی این دلواپسی های مدام
جز ترانه های زخمی چی دارم
وقتی حتی تو برام غریبه ای
سر رو شونه های بارون می ذارم
اسم تو برای من مقدسه
تا نفس تو سینه پر پر می زنه
باورم کن که فقط باور تو
می تونه قفل قفس رو بشکنه
منم مو یه اسمونه بی دریغ
منم مو یه کوره راه نا گزیر
ای ستاره شبای مشرقی
پر پرواز من و ازم نگیر
اسم تو برای من مقدس
تا نفس تو سینه پر پر می زنه
باورم کن که فقط باور تو
می تونه قفل قفس رو بشکنه
منم اون یه اسمون بی دریغ
منم اون یه کوره راه نا گریز
ای ستاره شبای مشرقی
پر پرواز من و ازم نگیر
کنار من تنها، کنار من تنها، کنار من تنها
از اولین جملت، فهمیده بودم زود
عشق های قبل از تو سوء تفاهم بود
اونقدر می خوامت همه باهات بد شن
با حسرت هر روز از کنار ما رد شن
حالم عوض میشه، حرف تو که باشه
اسم تو بارونه، عطر تو همراشه
اون گوشه از قلبم، که مال هیچکس نیست
کی با تو آروم شد، اصلا مشخص نیست
بی اعتمادم کن به همه ی دنیا اینکه با من باش
کنار من تنها، کنار من تنها، کنار من تنها
از اولین جملت، فهمیده بودم زود
عشق های قبل از تو سوء تفاهم بود
اونقدر می خوامت همه باهات بد شن
با حسرت هر روز از کنار ما رد شن
حالم عوض میشه، حرف تو که باشه
اسم تو بارونه، عطر تو همراشه
اون گوشه از قلبم، که مال هیچکس نیست
کی با تو آروم شد، اصلا مشخص نیست
مثل آسمانی که امشب می بارد....
و اینک باران
بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند
و چشمانم را نوازش می دهد
تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم
امشب با شب های دیگر بسیار فرق ها دارد، امشب انتظار مفهوم ها دارد امشب در درونم بلواییست. حتی نمی توانم تصور کنم؛
آه مگر می شود فردا خاکستری نباشد؟
:ادامه مطلب:
و در اين تنهايي
اندکي بيش نبايد خنديد
خنده تلخ من از گريه غم انگيز تر است!!!!!
پشت اين خنده سرد وبي روح
گريه اي مستتر است
:ادامه مطلب:
ولي او زياد حال و روز خوبي ندارد. تعارف که نداريم! حال و روز اين روزهاي آقاي مشکي پوش، چندان تعريفي ندارد. بحث ما هم به قدري به حاشيه رفت که شايد کمترين موضوعيت اين گفتوگو، 33 سالگي صادقي باشد.
در اين ويدئو 36 دقیقهای صادقي صريح تر از هر زماني صحبت کرده. در ضمن پيام ويژه او براي طرفدارانش را در روز تولد اين خواننده از دست ندهيد
:ادامه مطلب:
وقتی سر کلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختری بود که کنار دستم نشسته بود و اون منو "داداشی" صدا می کرد .
به موهای مواج و زیبای اون خیره شده بودم و آرزو می کردم که عشقش متعلق به من باشه . اما اون توجهی به این مساله نمیکرد
:ادامه مطلب:
:ادامه مطلب:
خار رنجيد ولي هيچ نگفت...
ساعتي چند گذشت گل چه زيبا شده بود،
دست بي رحمي آمد نزديک،
گل سراسيمه ز وحشت افسرد...
ليک آن خار در آن دست خزيد
و گل از مرگ رهيد ..
صبح فردا که رسيد
خار با شبنمي از خواب پريد
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
:ادامه مطلب:
خرس گفت : الان وقت خواب زمستونیمونه بعد صحبت میکنیم
خرس رفت خوابید
ولی نمیدونست که عمر جیر جیرک فقط سه روزه...
یادمون باشه که قلبمون رو همیشه لطیف نگه داریم تا کسی که به ما تکیه کرده سرش درد نگیره
یادمون باشه قولی رو که به کسی میدیم عمل کنیم
یادمون باشه هیچوقت کسی رو بیشتر از چند روز چشم به راه نذاریم چون امکان داره زیاد نتونه طاقت بیاره
یادمون باشه اگه کسی دوستمون داشت بهش نگیم برو نمیخوام ببینمت چون زندگیش رو ازش میگیریم
باخبر باش که پژمردن من آسان نیست
گرچه دلگیرتر از دیروزم
گرچه فردای غم انگیز مرا می خواند
اما باور دارم دل خوشی ها کم نیست
زندگی باید کرد
قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت |